سلام عزیزای دلم،
امروز از پایان یه دنیا و شروع دنیای جدید براتون حرف میزنم.
راستش دیگه از مدیریت خسته شده بودم .یه روز یه ایمیل به دستم رسید که تو دیگه مدیر نیستی منم که تمام زحمات این چند وقت رو بی ثمر دیده بودم از این تصمیم بدون قید و شرط استقبال کردم .کاش میتونستم متن ایمیل رو براتون کپی کنم تا بفهمید آدمها چه طوری کارهای غلط رو توجیه میکنند .بعد از چند روز مدیرعامل صدام کرد و گفت حقوقت خیلی زیاده یه کاری کن که ارزشش رو داشته باشی ومن  نمیتونم به   عنوان یه کارشناس همچین حقوقی  بهت بدم. خیلی ناراحت شدم تصمیمم رو همون جا گرفته بودم صبح فردا تو یه جای دیگه استخدام شدم و از این تصمیمم خوشحالم.گرچه اون مجموعه بعد از خروج رفتار بدی با من نداشتند ولی دو تجربه رو به من دادند ،تجربه اول هیچ وقت این قدر نمون که فکر کنند نمیتونی کار دیگه ای انجام بدی یا جای دیگه ای استخدام بشی و تجربه دوم سعی کن دنیاهای مختلف رو تجربه کنی اینجوری ترسو نمیشی و از حوادث و تغییرات وحشت نمیکنی .حالا یه دنیای جدید برام شروع شده در حالی که 38 سال و هفت ماه و 17 روز از زندگیم گذشته.دنیای جدید سلام!!



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها